کرمان در جاده مرگ؛ اتوبوس ها فرسوده اند یا نظارتها؟!

کرمان در جاده مرگ؛ اتوبوس ها فرسوده اند یا نظارتها؟!

کرمان استانی که این روزها بیش از هر چیز با تصادفات مرگبار اتوبوس های مسافربری در خبرهاست.

به گزارش مجله عصر نو تابناک نوشت: اول عید نوروز واژگونی اتوبوس کرمان به مشهد و کشته شدن انسانهای بی گناه. چند هفته قبل از آن حادثه ای دیگر: تعدادی از دانش آموزان مدرسه فرزانگان کرمان در بازگشت از کویر شهداد در اتوبوسی که ترمزهایش از کار افتاد جان باختند. مرگِ پریناز آتنا دینا مریم و دو همراهشان نه یک تصادف که یک مرگ ناشی از بی تدبیری بود.

علاوه بر حادثه اخیر در عید نوروز بهمن ماه نیز جاده های کرمان رنگ مرگ به خود گرفتند. 

راننده فریاد زد: «بروید عقب ترمز کار نمی کند!» دختران کلاس سوم دبیرستان وحشت زده به انتهای اتوبوس هجوم بردند اما دیگر دیر بود. اتوبوس غلتید و جانِ دختران جوان در خاک سیرچ دفن شد. پدر و مادرها هنوز می پرسند: چرا یک شرکت تعاونی اتوبوس فرسوده را برای سفر دانش آموزان اجاره داد؟ چرا پیش از حرکت معاینه فنی جدی تری انجام نشد؟ و چرا نظارتی وجود ندارد که مانع از حرکت این خودروهای متحرکِ مرگ شود؟

و حالا حادثه مرگبار در نوروز. سردار حسینی سخنگوی پلیس راهور می گوید تقصیر را ۵۰-۵۰ بین راننده و شرکت تعاونی تقسیم کرده اند. راننده مقصر است چون سرعت داشت شرکت تعاونی مقصر است چون بیش از ظرفیت مجاز مسافر سوار کرد. اما مقصر اصلی کجاست؟ مقصر اصلی جایی است که نظارتی وجود ندارد. مقصر اصلی سیستمی است که اجازه می دهد اتوبوس های فرسوده سال ها در جاده ها تردد کنند و کسی بازرسی جدی نکند.

تعاونی ها: مافیای بی ضابطه حمل ونقل

اتوبوس های مسافربری در ایران عمدتاً در اختیار شرکت های تعاونی هستند. این تعاونی ها گاهی تبدیل به امپراتوری های غیرقابل نظارت می شوند. راننده ها تحت فشارند تا سفرهای بیشتری انجام دهند شرکت ها حاضر نیستند هزینه تعویض ناوگان فرسوده را بپردازند و نظارتی هم نیست که آن ها را مجبور به رعایت استانداردها کند.

در حادثه نوروزی کرمان پلیس راهور یک مأمور را به دلیل «قصور در نظارت» تنبیه کرد. اما آیا یک مأمور پلیس می تواند در هر ایستگاه بازرسی تمام اتوبوس ها را به دقت بررسی کند؟ آیا اصلاً ابزار و دستورالعمل کافی برای این کار وجود دارد؟ یا اینکه سیستم نظارتی ما آنقدر ناکارآمد است که تنها پس از مرگ انسان ها تازه متوجه تقصیرها می شود؟

جان انسان ها ارزان تر از تعویض اتوبوس هاست؟

هر بار که چنین فاجعه ای رخ می دهد مقامات قول «برخورد قاطع» می دهند. اما این برخوردها همیشه پس از مرگ است. چرا پیشگیری نمی کنیم؟ چرا ناوگان حمل ونقل عمومی کشور سال هاست با همان اتوبوس های فرسوده کار می کند؟ چرا شرکت های تعاونی بدون ترس از بازخواست خودروهای معیوب را به جاده می فرستند؟

آیا جان مسافران ایرانی این قدر ارزان است؟ آیا خانواده های داغدیده باید هر بار با وعده های مسؤولان تسلی می یابند در حالی که می دانند فردا باز هم یک اتوبوس فرسوده یک راننده خسته و یک سیستم نظارتی ناکارآمد قربانیان جدیدی خواهد گرفت؟

پایان سخن: نظارتی که همیشه دیر می رسد

حادثه کرمان فقط یک تصادف نبود. مرگ بود. قتلی که مقصرانش فقط راننده و شرکت تعاونی نیستند. چه بسا مقصر اصلی سیستمی است که نظارت پیشگیرانه ندارد. سیستمی که به جای سرمایه گذاری روی ناوگان ایمن عمدا و یا سهوا ترجیح می دهد هر سال هزاران نفر را قربانی کند.

انتهای پیام 

آیا شما به دنبال کسب اطلاعات بیشتر در مورد "کرمان در جاده مرگ؛ اتوبوس ها فرسوده اند یا نظارتها؟!" هستید؟ با کلیک بر روی عمومی، ممکن است در این موضوع، مطالب مرتبط دیگری هم وجود داشته باشد. برای کشف آن ها، به دنبال دسته بندی های مرتبط بگردید. همچنین، ممکن است در این دسته بندی، سریال ها، فیلم ها، کتاب ها و مقالات مفیدی نیز برای شما قرار داشته باشند. بنابراین، همین حالا برای کشف دنیای جذاب و گسترده ی محتواهای مرتبط با "کرمان در جاده مرگ؛ اتوبوس ها فرسوده اند یا نظارتها؟!"، کلیک کنید.