**فرق ابطال دادخواست با رد دادخواست | راهنمای جامع**

**فرق ابطال دادخواست با رد دادخواست | راهنمای جامع**

فرق ابطال دادخواست با رد دادخواست

فرق اصلی ابطال دادخواست با رد دادخواست در مرجع صادرکننده، علت صدور و زمان اتخاذ تصمیم قضایی است: رد دادخواست غالباً توسط مدیر دفتر یا قاضی به دلیل نقص شکلی اولیه صادر می شود و با رفع نقص قابل طرح مجدد است. در مقابل، ابطال دادخواست همیشه توسط قاضی و معمولاً به دلیل عدم پیگیری خواهان در جریان رسیدگی صادر شده و هرچند مانع طرح مجدد دعوا نیست، اما فرآیند رسیدگی جاری را خاتمه می دهد. در نظام دادرسی مدنی ایران، مفاهیمی چون رد دادخواست و ابطال دادخواست، از جمله قرارهای شکلی هستند که می توانند سرنوشت یک پرونده را پیش از ورود به ماهیت دعوا تعیین کنند. شناخت دقیق این تفاوت ها برای هر فردی که درگیر مسائل حقوقی است، از اهمیت بالایی برخوردار است. این قرارهای قضایی، با وجود شباهت های ظاهری، از حیث مبانی قانونی، مرجع صادرکننده، زمان صدور و آثار حقوقی نهایی، دارای تفاوت های اساسی هستند که آگاهی از آن ها می تواند از بروز اشتباهات پرهزینه و اتلاف وقت جلوگیری کند. در این مقاله، به صورت جامع و کاربردی، این مفاهیم را تحلیل و تفاوت های کلیدی آن ها را روشن خواهیم ساخت.

قرار رد دادخواست: گام اول در مسیر دادرسی که متوقف می شود

قرار رد دادخواست، تصمیمی شکلی است که روند رسیدگی به یک دعوا را در مراحل اولیه متوقف می کند. این قرار معمولاً پیش از ورود به ماهیت دعوا و به دلیل ایرادات و نواقص شکلی در خود دادخواست یا عدم رعایت تشریفات ابتدایی آن صادر می شود. هدف از صدور این قرار، اطمینان از صحت و تکمیل بودن دادخواست بر اساس الزامات قانونی است تا روند دادرسی بر مبنای صحیح آغاز شود.

تعریف قرار رد دادخواست

قرار رد دادخواست به معنای عدم پذیرش دادخواست به دلیل نقص یا عدم رعایت یکی از شرایط شکلی مقرر در قانون آیین دادرسی مدنی است. این تصمیم، به ماهیت و حقانیت دعوا کاری ندارد و صرفاً به ایرادات ظاهری و نحوه ارائه دادخواست می پردازد. به عبارت دیگر، دادگاه یا مدیر دفتر، بدون آنکه وارد بررسی موضوع اصلی دعوا شوند، به دلیل اشکال در شکل و ظاهر پرونده، از رسیدگی امتناع می ورزند.

مرجع صادرکننده

یکی از تفاوت های عمده قرار رد دادخواست با ابطال دادخواست، در مرجع صادرکننده آن است:

  • مدیر دفتر دادگاه: در بسیاری از موارد، به ویژه در مراحل ابتدایی ثبت دادخواست، اگر نقصی در دادخواست مشاهده شود که قابلیت رفع داشته باشد، مدیر دفتر دادگاه اقدام به صدور اخطار رفع نقص می کند. در صورتی که خواهان در مهلت مقرر (معمولاً ۱۰ روز از تاریخ ابلاغ) نسبت به رفع این نقص اقدام نکند، مدیر دفتر قرار رد دادخواست را صادر می کند. این موارد عمدتاً شامل عدم تکمیل اطلاعات اولیه خواهان یا خوانده، عدم پرداخت هزینه های دادرسی یا عدم الصاق تمبر است.
  • قاضی دادگاه: در برخی موارد نیز، حتی پس از ارجاع پرونده به شعبه، قاضی دادگاه ممکن است در صورت مشاهده نقص شکلی که پیش از این توسط مدیر دفتر اخطار داده نشده و یا مواردی که مربوط به الزامات قانونی در محتوای دادخواست است (مانند عدم ذکر بهای خواسته در دعاوی مالی یا عدم ارائه ادله اثبات دعوا) و خواهان پس از اخطار دادگاه آن را رفع نکرده، قرار رد دادخواست را صادر نماید.

موارد و دلایل صدور (چرا دادخواست رد می شود؟)

دلایل متعددی می تواند منجر به صدور قرار رد دادخواست شود که اغلب مربوط به نقص در تنظیم و تکمیل دادخواست یا عدم رعایت تشریفات اولیه دادرسی است:

  • نقص در تنظیم و تکمیل دادخواست: این شامل مواردی مانند عدم ذکر کامل مشخصات خواهان یا خوانده، عدم تعیین دقیق خواسته، عدم ذکر بهای خواسته در دعاوی مالی، یا عدم ارائه ادله اثبات دعوا می شود.
  • عدم الصاق تمبر و پرداخت هزینه دادرسی: یکی از شایع ترین دلایل رد دادخواست، عدم پرداخت یا نقص در پرداخت هزینه های دادرسی و الصاق تمبرهای مربوطه در مهلت قانونی است.
  • عدم رفع نقص دادخواست پس از اخطار: مهم ترین و پرتکرارترین دلیل، عدم اقدام خواهان برای رفع نواقص اعلام شده توسط مدیر دفتر یا دادگاه در مهلت مقرر قانونی است.
  • عدم پرداخت تامین دعوای واهی: در برخی موارد خاص، دادگاه ممکن است از خواهان بخواهد برای اثبات جدیت دعوا یا جلوگیری از سوءاستفاده، تأمینی را پرداخت کند. عدم پرداخت این تامین می تواند منجر به رد دادخواست شود.
  • عدم معرفی خوانده یا محل اقامت او به درستی: اگر خواهان نتواند آدرس دقیق و قابل ابلاغ خوانده را به دادگاه اعلام کند و پس از اخطار نیز این نقص را رفع ننماید، دادخواست رد می شود.

آثار حقوقی و پیامدها

قرار رد دادخواست، دارای آثار حقوقی مشخصی است که آگاهی از آن ها برای خواهان ضروری است:

  • قابلیت رفع نقص و طرح مجدد: مهم ترین ویژگی این قرار آن است که مانع از طرح مجدد همان دعوا نیست. خواهان می تواند پس از رفع نواقص و ایرادات شکلی، مجدداً دادخواست خود را از ابتدا تنظیم و تقدیم دادگاه کند. این به معنای پایان قطعی حق طرح دعوا نیست، بلکه تنها یک توقف موقت در فرآیند رسیدگی جاری است.
  • عدم ایجاد اعتبار امر مختومه: قرار رد دادخواست، هرگز اعتبار امر مختومه ایجاد نمی کند. این بدان معناست که اگر خواهان مجدداً دادخواست را با رفع نقص تقدیم کند، دادگاه نمی تواند به استناد رسیدگی قبلی و صدور قرار رد، از رسیدگی امتناع ورزد.
  • نحوه اعتراض به این قرار: در صورتی که قرار رد دادخواست توسط مدیر دفتر صادر شده باشد، خواهان می تواند ظرف ده روز از تاریخ ابلاغ، به دادگاه شکایت کند. در صورتی که قرار توسط قاضی صادر شده باشد، معمولاً این قرار قابل تجدیدنظرخواهی در دادگاه های بالاتر است.

قرار ابطال دادخواست: پایان رسیدگی به دلیل عدم پیگیری خواهان

قرار ابطال دادخواست، تصمیمی قضایی و قاطع است که به دلیل عدم پیگیری خواهان یا عدم انجام تکالیف قانونی محول شده به وی در طول فرآیند دادرسی، توسط قاضی صادر می شود. این قرار، رسیدگی به دعوای جاری را خاتمه می دهد، اما حق طرح مجدد دعوا را از خواهان سلب نمی کند.

تعریف قرار ابطال دادخواست

قرار ابطال دادخواست، به معنای بی اعتبار شدن دادخواست و خاتمه یافتن پرونده جاری به دلیل قصور یا عدم اقدام خواهان در انجام وظایف قانونی خود در جریان رسیدگی است. این قرار نیز، مانند قرار رد دادخواست، یک تصمیم شکلی است و دادگاه به ماهیت دعوا ورود نمی کند. تفاوت اصلی در این است که ابطال دادخواست پس از شروع رسیدگی و در مواجهه با عدم همکاری یا پیگیری خواهان اتفاق می افتد.

مرجع صادرکننده

بر خلاف قرار رد دادخواست که ممکن است توسط مدیر دفتر نیز صادر شود، قرار ابطال دادخواست همیشه توسط قاضی دادگاه صادر می شود. این امر نشان دهنده ماهیت قضایی و اهمیت بالاتر این قرار در روند دادرسی است.

موارد و دلایل صدور (چرا دادخواست باطل می شود؟)

دلایل متعددی می تواند منجر به صدور قرار ابطال دادخواست توسط قاضی شود که عمدتاً ناشی از عدم پیگیری یا قصور خواهان است:

  • عدم حضور خواهان در جلسه اول دادرسی بدون عذر موجه و عدم ارسال لایحه: اگر خواهان، علی رغم ابلاغ صحیح، در جلسه اول دادرسی حاضر نشود و لایحه ای نیز نفرستد، دادگاه می تواند قرار ابطال دادخواست او را صادر کند.
  • عدم پیگیری دعوا توسط خواهان در مواعد قانونی: در مواردی که دادگاه از خواهان می خواهد ظرف مهلت معینی اقدامی را انجام دهد (مثلاً معرفی کارشناس، پرداخت هزینه کارشناسی، معرفی شاهد یا ارائه مدرکی خاص) و خواهان در این مهلت به وظیفه خود عمل نکند، دادگاه قرار ابطال دادخواست را صادر می کند.
  • عدم تکمیل خواسته یا عدم ارائه مدارک لازم: پس از صدور دستور از سوی قاضی برای تکمیل خواسته یا ارائه اسناد و مدارک ضروری، اگر خواهان در مهلت مقرر اقدام نکند، دادخواست باطل می شود.
  • استرداد دادخواست توسط خواهان در مراحل خاص: اگر خواهان در مرحله ای از دادرسی که دیگر حق استرداد دعوا (که منجر به صدور قرار رد دعوا می شود) را ندارد، بخواهد دادخواست خود را مسترد کند، دادگاه قرار ابطال دادخواست را صادر می کند.

آثار حقوقی و پیامدها

آثار حقوقی قرار ابطال دادخواست عبارتند از:

  • خاتمه یافتن رسیدگی به پرونده جاری: با صدور این قرار، پرونده فعلی خواهان بسته می شود و دادگاه دیگر به آن رسیدگی نمی کند.
  • عدم ایجاد اعتبار امر مختومه: همانند قرار رد دادخواست، قرار ابطال دادخواست نیز فاقد اعتبار امر مختومه است. این بدان معناست که خواهان می تواند مجدداً با رعایت تشریفات قانونی، همان دعوا را از ابتدا مطرح کند. حق مطالبه و طرح دعوا از او سلب نشده، بلکه فقط مسیر فعلی رسیدگی متوقف شده است.
  • امکان اعتراض و تجدیدنظرخواهی: قرار ابطال دادخواست، یک قرار قضایی است و معمولاً قابل تجدیدنظرخواهی در دادگاه های بالاتر است. خواهان می تواند با اعتراض به این قرار، درخواست بررسی مجدد آن را داشته باشد.

درک تفاوت های میان قرار رد دادخواست و ابطال دادخواست، به خواهان امکان می دهد تا با آگاهی از حقوق و تکالیف خود، از تضییع وقت و هزینه در فرآیند دادرسی جلوگیری کند.

جدول مقایسه ای: تفاوت های کلیدی ابطال دادخواست و رد دادخواست در یک نگاه

برای درک بهتر و سریع تر تفاوت های این دو قرار مهم، جدول مقایسه ای زیر ارائه می شود:

معیار مقایسه ابطال دادخواست رد دادخواست
مرجع صادرکننده فقط قاضی دادگاه مدیر دفتر دادگاه یا قاضی دادگاه
زمان صدور پس از ثبت و در طول رسیدگی قضایی (معمولاً بعد از اخطار رفع نقص از جانب قاضی) در مرحله ثبت و بررسی اولیه یا بعد از اخطار رفع نقص از جانب مدیر دفتر یا قاضی
دلیل اصلی صدور عدم انجام تکالیف و پیگیری خواهان در جریان رسیدگی فعال نقص شکلی اولیه دادخواست یا عدم رفع نقص در مهلت مقرر
ورود به ماهیت دعوا خیر (تصمیم شکلی) خیر (تصمیم شکلی)
امکان طرح مجدد دعوا بله، بدون اعتبار امر مختومه و از ابتدا بله، پس از رفع نقص
اعتبار امر مختومه ندارد ندارد
مثال های عملی عدم حضور در جلسه اول، عدم معرفی شاهد یا کارشناس پس از دستور قاضی عدم پرداخت هزینه دادرسی، ناقص بودن مشخصات خواهان/خوانده، عدم رفع نقص دادخواست در مهلت مدیر دفتر

تمایز با مفاهیم مشابه: ابطال و رد دادخواست در مقایسه با رد دعوی و سقوط دعوا

در کنار ابطال دادخواست و رد دادخواست، دو مفهوم مهم دیگر در دادرسی مدنی وجود دارند که اغلب با آن ها اشتباه گرفته می شوند: «رد دعوی» و «سقوط دعوا». درک تفاوت این مفاهیم نیز برای هر حقوقدان و فرد درگیر پرونده حیاتی است.

تفاوت با رد دعوی

«رد دعوی» با ابطال یا رد دادخواست تفاوت های اساسی دارد:

  • ماهیت: رد دعوی می تواند هم به دلایل شکلی و هم به دلایل ماهوی صادر شود. دلایل شکلی مانند عدم صلاحیت دادگاه یا ذی نفع نبودن خواهان، و دلایل ماهوی مانند اثبات بی حقی خواهان در اصل دعوا. اما ابطال و رد دادخواست همیشه به دلایل شکلی هستند.
  • اعتبار امر مختومه: مهم ترین تفاوت، در اعتبار امر مختومه است. در بسیاری از موارد (به ویژه در صورتی که رد دعوی به دلایل ماهوی یا برخی دلایل شکلی قاطع مانند اعتبار امر مختومه قبلی باشد)، قرار رد دعوی اعتبار امر مختومه دارد و خواهان نمی تواند مجدداً همان دعوا را با همان شرایط مطرح کند. این در حالی است که ابطال و رد دادخواست، هیچ گاه اعتبار امر مختومه ایجاد نمی کنند و امکان طرح مجدد دعوا وجود دارد.
  • مرجع و زمان صدور: رد دعوی همیشه توسط قاضی و معمولاً پس از ورود دادگاه به بررسی های ابتدایی یا حتی کامل پرونده صادر می شود.

تفاوت با سقوط دعوا

«سقوط دعوا» نیز با ابطال و رد دادخواست کاملاً متفاوت است:

  • ماهیت: سقوط دعوا به معنای از بین رفتن اصل حق مورد مطالبه یا موضوع دعوا است، نه صرفاً اشکال در رسیدگی شکلی. به عبارت دیگر، دیگر چیزی برای رسیدگی باقی نمانده است. این امر ممکن است به دلیل مرور زمان، فوت یکی از طرفین که حق او قابل انتقال نیست، سازش طرفین، یا از بین رفتن عین مورد دعوا اتفاق بیفتد.
  • اعتبار امر مختومه: پس از سقوط دعوا، به دلیل از بین رفتن حق اصلی، امکان طرح مجدد دعوا وجود ندارد و این امر نیز اعتبار امر مختومه ایجاد می کند.
  • ابطال/رد دادخواست: در موارد ابطال یا رد دادخواست، حق اصلی طرح دعوا همچنان باقی است و فقط مسیر فعلی رسیدگی متوقف شده است. خواهان با رفع نقص یا پیگیری مجدد می تواند دوباره حق خود را مطالبه کند.

مراجع صادرکننده و شیوه اعتراض: قاضی یا مدیر دفتر؟

شناخت مرجع صادرکننده قرارهای شکلی، نقش بسزایی در تعیین شیوه اعتراض و پیگیری صحیح پرونده دارد. برخی از قرارها صرفاً توسط مدیر دفتر صادر می شوند، در حالی که برخی دیگر تنها در صلاحیت قاضی دادگاه هستند.

نقش مدیر دفتر دادگاه در صدور قرارهای شکلی

مدیر دفتر دادگاه، به عنوان یک مقام اداری در فرآیند ثبت و ارجاع پرونده، اختیارات محدودی در صدور قرارها دارد. مهم ترین قرار شکلی که در صلاحیت مدیر دفتر است، قرار رد دادخواست به دلیل نقص در دادخواست است. این موارد شامل:

  • عدم تکمیل مشخصات: خواهان، خوانده، اقامتگاه یا شغل آن ها.
  • عدم ذکر خواسته یا بهای آن: در مواردی که تعیین بهای خواسته الزامی است.
  • عدم پرداخت هزینه های دادرسی: عدم الصاق تمبر یا پرداخت نقدی هزینه.
  • عدم رفع نقص اخطاریه: در صورتی که خواهان ظرف مهلت قانونی (معمولاً ۱۰ روز) نسبت به رفع نواقص اعلام شده توسط مدیر دفتر اقدام نکند.

این نوع رد دادخواست، پیش از ورود ماهوی پرونده به مرجع قضایی و در مرحله بررسی مقدماتی دادخواست اتفاق می افتد.

نقش قاضی دادگاه در صدور قرارهای قضایی

قاضی دادگاه اختیار صدور کلیه قرارهای مهم با اثر حقوقی اساسی را دارد. از جمله این قرارها می توان به قرار ابطال دادخواست و قرار رد دعوی اشاره کرد. این تصمیمات غالباً پس از ثبت پرونده و در روند رسیدگی توسط قاضی اتخاذ می شود:

  • ابطال دادخواست: همانطور که پیشتر ذکر شد، به دلیل عدم پیگیری خواهان، عدم حضور در جلسات، یا عدم انجام تکالیف قضایی.
  • رد دعوی: به دلایل شکلی (مانند عدم صلاحیت دادگاه، ذی نفع نبودن خواهان) یا ماهوی (بی اساس بودن ادعا).

قاضی همچنین می تواند در برخی موارد، قرار رد دادخواست را صادر کند؛ مثلاً زمانی که خواهان علی رغم دستور دادگاه برای رفع نقص خاصی (مانند معرفی کارشناس یا پرداخت هزینه تأمین دعوای واهی) اقدام نکند.

تفاوت در شیوه اعتراض و پیگیری

از آنجا که تصمیمات مدیر دفتر معمولاً شکلی و غیرقاطع هستند، نحوه اعتراض به آن ها با تصمیمات قاضی تفاوت دارد:

  • اعتراض به قرار رد دادخواست (صادر شده توسط مدیر دفتر): خواهان می تواند ظرف ده روز از تاریخ ابلاغ قرار، به دادگاه (قاضی) شکایت کند. این اعتراض نیازی به تجدیدنظرخواهی ندارد و قاضی در مورد صحت یا عدم صحت تصمیم مدیر دفتر اظهارنظر می کند.
  • اعتراض به قرار رد دادخواست (صادر شده توسط قاضی) و قرار ابطال دادخواست: این قرارها، قرارهای قضایی محسوب می شوند و اصولاً قابل تجدیدنظرخواهی در دادگاه های بالاتر (دادگاه تجدیدنظر استان) هستند. مهلت تجدیدنظرخواهی معمولاً بیست روز از تاریخ ابلاغ رأی است.

اعتبار امر مختومه: چرا این مفهوم در ابطال و رد دادخواست متفاوت است؟

مفهوم اعتبار امر مختومه یکی از اصول بنیادین آیین دادرسی است که به منظور جلوگیری از اطاله دادرسی، تکرار رسیدگی ها و تضمین قطعیت احکام قضایی وضع شده است. این اعتبار به معنای آن است که وقتی دعوایی یک بار به طور کامل مورد رسیدگی قرار گرفت و با حکم قطعی یا قرار نهایی مختومه شد، دیگر نمی توان همان دعوا را با همان موضوع، همان خواسته و همان اصحاب دعوا مجدداً در دادگاه طرح کرد. با این حال، همه قرارهای دادرسی این اعتبار را ایجاد نمی کنند.

تعریف اعتبار امر مختومه

اعتبار امر مختومه به این معناست که تصمیم قضایی صادر شده در یک دعوا، نهایی و قطعی است و نمی توان آن را مجدداً مورد رسیدگی قرار داد. این اصل، مانع از طرح مکرر دعاوی مشابه و تحمیل بار اضافی بر سیستم قضایی و طرفین دعوا می شود. در حقوق ایران، اعتبار امر مختومه غالباً در مورد احکام قطعی و برخی از قرارهای قاطع دعوا که به ماهیت موضوع رسیدگی کرده اند، صدق می کند.

ابطال دادخواست و نبود اعتبار امر مختومه

قرار ابطال دادخواست، همانند قرار رد دادخواست، فاقد اعتبار امر مختومه است. دلایل این امر به ماهیت این قرار باز می گردد:

  • عدم ورود به ماهیت: همانطور که گفته شد، ابطال دادخواست یک قرار شکلی است. دادگاه هرگز به ماهیت و اصل دعوای خواهان ورود نمی کند و صرفاً به دلیل عدم پیگیری یا قصور خواهان در انجام تکالیف قانونی، رسیدگی را خاتمه می دهد.
  • حفظ حق طرح دعوا: با صدور قرار ابطال دادخواست، حق اصلی خواهان برای مطالبه خود از بین نمی رود. او می تواند مجدداً، با رعایت کلیه تشریفات قانونی، همان دعوا را از ابتدا مطرح کند. به عنوان مثال، اگر خواهان به دلیل عدم حضور در جلسه اول، دادخواستش باطل شود، می تواند دوباره دادخواست جدیدی با همان موضوع و خواهان و خوانده قبلی تقدیم کند.

این ویژگی به خواهان فرصت می دهد تا با رفع ایرادات و جدی تر گرفتن فرآیند، حق خود را پیگیری کند و از یک اشتباه جزئی، تمام حقوق او سلب نشود.

رد دادخواست و بی اثر بودن در اعتبار امر مختومه

قرار رد دادخواست نیز هیچ گونه اعتبار امر مختومه ایجاد نمی کند و خواهان می تواند پس از رفع نقص، مجدداً دادخواست را تقدیم کند. دلایل این موضوع مشابه دلایل عدم ایجاد اعتبار امر مختومه در ابطال دادخواست است:

  • نقص اولیه و عدم رسیدگی ماهوی: رد دادخواست به دلیل نواقص شکلی اولیه یا عدم رفع آن ها صادر می شود. در اینجا نیز دادگاه به ماهیت دعوا ورود نکرده و صرفاً به ایرادات ظاهری دادخواست پرداخته است.
  • امکان اصلاح و تکرار: فلسفه وجودی این قرار، دادن فرصت به خواهان برای اصلاح دادخواست و ارائه مجدد آن به دادگاه است. اگر این قرار اعتبار امر مختومه داشت، عملاً حق طرح دعوا به دلیل یک نقص شکلی کوچک، برای همیشه از خواهان سلب می شد که این امر با اصول عدالت قضایی ناسازگار است.

به این ترتیب، هم رد دادخواست و هم ابطال دادخواست، با وجود اینکه به ظاهر پرونده را مختومه می کنند، اما به دلیل عدم ورود به ماهیت دعوا و حفظ حق اصلی خواهان، فاقد اعتبار امر مختومه هستند و مانع از طرح مجدد همان دعوا نخواهند شد.

بر خلاف ابطال و رد دادخواست که فاقد اعتبار امر مختومه هستند، در مواردی که قرار رد دعوی به دلیل ورود به ماهیت یا احراز بی حقی خواهان صادر شود، می تواند دارای اعتبار امر مختومه باشد و مانع طرح مجدد همان دعوا شود.

نتیجه گیری: انتخاب مسیر درست با آگاهی از مفاهیم حقوقی

در نظام پیچیده دادرسی مدنی، تمایز قائل شدن میان مفاهیمی چون ابطال دادخواست و رد دادخواست، نه تنها برای وکلا و حقوقدانان، بلکه برای عموم مردم که با پرونده های حقوقی درگیر هستند، از اهمیت حیاتی برخوردار است. این دو قرار شکلی، با وجود شباهت های ظاهری، در ماهیت، مرجع صادرکننده، دلایل صدور، زمان اتخاذ تصمیم و مهم تر از همه، آثار حقوقی نهایی خود، تفاوت های بنیادینی دارند.

به طور خلاصه، «رد دادخواست» اغلب در مراحل اولیه و به دلیل نواقص شکلی ابتدایی دادخواست (مانند عدم پرداخت هزینه دادرسی یا نقص در مشخصات) توسط مدیر دفتر یا قاضی صادر می شود و با رفع نقص، امکان طرح مجدد و آغاز دادرسی از نو را فراهم می آورد. این قرار، بیش از آنکه یک مانع باشد، یک فرصت برای اصلاح و ورود صحیح به فرآیند دادرسی است.

در مقابل، «ابطال دادخواست» همواره توسط قاضی و معمولاً پس از ورود پرونده به مرحله رسیدگی، به دلیل عدم پیگیری خواهان یا قصور وی در انجام تکالیف قضایی (مانند عدم حضور در جلسات یا عدم ارائه مدارک) صادر می گردد. این قرار هرچند پرونده جاری را مختومه می کند، اما مانند رد دادخواست، فاقد اعتبار امر مختومه است و حق طرح مجدد دعوا را از خواهان سلب نمی کند؛ با این تفاوت که خواهان باید تمامی تشریفات قانونی را از ابتدا رعایت کند.

آگاهی از این تفاوت ها، نه تنها به خواهان کمک می کند تا با دقت بیشتری مراحل دادرسی را پیگیری کند و از بروز اشتباهاتی که منجر به اتلاف وقت و هزینه می شود، جلوگیری کند، بلکه در انتخاب مسیر صحیح اعتراض و پیگیری مجدد دعوا نیز راهگشا خواهد بود. در نهایت، رعایت دقیق تشریفات قانونی و بهره گیری از مشاوره وکلای متخصص، بهترین راهکار برای تضمین موفقیت در دعاوی حقوقی و جلوگیری از تضییع حقوق است.